فصل بهار اگر حوصله کنید و کمی هم خمیرمایه طبیعت دوستی داشته باشید در جاده امامزاده داوود (ع) چند کیلومتر مانده به امامزاده، خروجی روستای رندان را می‌بینید. باید چند سربالایی و چند سرپایینی و بعد دامنه دره را طی کنید تا به روستا برسید. احتمالاً در میان را با یک گله گوسفند برخورد می کنید که چوپان خیلی آرام و با طمانینه گوسفندان را زیر نظر دارد.

دامداری در روستای رندان

همشهری آنلاین – سمیرا باباجانپور: روزگاری تقریباً همه خانواده‌های روستا یک یا دو گوسفند را در خانه داشتند.«محمدحسن احمدی» از اهالی روستای رندان این را که می‌گوید، کمی مکث می‌کند تا شاید بتواند جملات بهتری به کار ببرد: «الآن دیگر خبری از آن خانه‌ها و آن گوسفندان در خانه‌ها نیست. چون زندگی عوض‌شده. می‌دانید زندگی طور دیگری شده. »
او ادامه می‌دهد:‌ «در رندان گله‌داران زیادی بودند که از بهار تا تابستان گله‌ها را در کوه‌های اطراف به چرا می‌بردند. کوه‌های رندان هم علف‌های خوبی داشت که طعم شیر و گوشت گوسفند را خوب می‌کرد. اما الآن به خاطر خشک‌سالی‌ها علف خوبی برای چرای گوسفند پیدا نمی‌شود. »
احمدی با اشاره به اینکه گوسفندداری یکی از شغل‌های قدیمی مردم رندان بوده است، می‌گوید: «جنس آب‌وهوای خاک رندان طوری است که نمی‌شود هر محصولی در آن کاشت. مثلاً اینجا گندم خوب عمل نمی‌آید. اما گیلاس، هلو، گردو یا سیبش فوق‌العاده می‌شود. برای همین کشاورزی خیلی نمی‌صرفد. از قدیم هم همین‌طور بود. بیشتر از راه دامداری زندگی‌شان را می‌گذراندند. »

  • مشقت و لذت دامداری

احمدی بازهم کمی مکث می‌کند تا به یاد بیاورد شیوه‌های دامداری چگونه بوده است: «دامداری کار خیلی سختی است. چراندن گوسفندان یک‌طرف، نگهداری و تیمار آن‌ها طرف دیگر. قدیم اعتقاد داشتند که باد بهاری گوسفندان را عاشق می‌کند. همین عشق هم کار دست گله‌دار می‌داد که البته برایشان رحمت بود. »
او ادامه می‌دهد: «زمستان که فصل نگهداری گوسفندان در آغل بود، برخی گوسفندان از شکمشان معلوم بودند که باردارند. برای همین باید مراقبت بیشتری ازشان می‌کردند تا اواخر زمستان زایمان کنند. »
او حرف‌هایش را این‌طور پیش‌گیری: «چیدن پشم، دوشیدن شیر و کلی کار دیگر داشتند. برای همین مردم نه در تابستان نه در زمستان وقت سر خاراندن نداشتند. »

  • چوپانی برای مردم روستا

«غلامعلی رندانی» در میانه حرف‌ها به جمع ما اضافه می‌شود. او می‌گیرد: «الآن که خبری از دامداری نیست. آن‌ها هم که دارند یا رندانی نیستند یا اگر هستند چندتایی برای گذران زندگی دارند. تا همین ۳۰ سال پیش منبع درآمد و گذران زندگی مردم همین گوسفندها بودند. هم پشمشان به درد می‌خورد و هم شیرشان. کمتر به فکر فروش و گوشت گوسفند بودند. اما الآن گوسفند را برای گوشتش نگه می‌دارند. »
کمی در خاطراتش فرو می‌رود و حرف‌هایش را پی می‌گیرد: «رندان همیشه جمعیت کمی داشته. الآن هم که توی سولقان آپارتمان و ساختمان چندطبقه ساخته‌اند و ویلا سازی شده، ‌ رندان همان‌طور باقی‌مانده. برای همین جمعیت روستا کم بود و مردم همدیگر را خوب می‌شناختند. فصل چراکه می‌رسید، هرروز مردی از یک خانواده داوطلب می‌شد تا گوسفندان ده را جمع کند و به چرا ببرد. از پایین ده شروع می‌کردیم و یکی‌یکی آفتاب‌نزده، گوسفندان را از آغل درمی‌آوردیم و می‌بردیم چرا. دم غروب هم که برمی‌گشتیم هر گوسفندی می‌رفت داخل آغل خود. »
 

کد خبر 501779

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha